المومنُ حرامُ کلّه عرضهُ و مسالُهُ ودمُهُ

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند:« المومنُ حرامُ کلّه عرضهُ و مسالُهُ ودمُهُ »

مومن همه چيزش، آبروي او مال او وخون او حرام(محترم) است.


روزي آن حضرت به کعبه نگاه کردند وفرمودند: « اي کعبه! خوشا به حال تو، خداوند چقدر تورا بزرگ و حرمتت را گرامي داشته است! به خدا قسم حرمت مومن از تو بيشتر است، زيرا خداوند تنها يک چيز را از تو حرام کرده، ولي ازمومن سه چيز راحرام کرده است: مال، جان وآبرو تا کسي به او گمان بد نبرد./بحار الانوار، ج 64، ص71/

09037702886730144771.jpg


بسم رب الحسين
مادرش اينگونه صدايش ميزد:
قُرَّةُ العيني...نور چشمم
ثمرة فوآدي...ميوه ي دلم
هنگامشکفتن گلش بر روي نيزه خداداند چه صدايش ميزد...
مادر سادات چشم و دلش را در قتلگاه جا گذاشت...




96272274731716373850.jpg?w=595&h=397







دوست داشتن تــــــــــو .....
تنــــها گواه عاشقــــي در حيات و ممات است!
* أحَبَّ اللَّهُ مَن أحَبَّ حُسَـــيناً *
هر که حســين را دوست بدارد خداوند دوســـتدار اوست .....


98021212149273243929.jpg?w=330&h=330

چه دردي کشيده ...!!
بهتر نگاه کن ...
به جاي پاهايش به صورت معصومش نگاه کن ...
آرامش را مي بيني؟؟؟؟؟؟
و چه زيبا گفت حضرت قــــاسم (ع) .....
شهادت براي من از عسل هم گواراتر است...


80133264741038922457.gif?w=400&h=80
15302668821228653330.jpg?w=506&h=316
80133264741038922457.gif?w=400&h=80

يا ذالجلال والاکرام


يا ذالجلال والاکرام

نسيم عشق مينشيند کنار دلم
حرف ميزند
عقده ي دل وا ميکند
کنار دلم
چشمش تر شده از لحظه هاي وداع
بغضش ميشکند
گريه ميکند
کنار دلم
ياد روز هاي رفته از دست مي افتد
انگار زخمش وا شده
يتيمانه گريه ميکند
کنار دلم
...
گفتم بس است، نا اميد مشو
گر نگاهي به آسمان که کني 
اوست که تو را صدا ميزند
...

فقط براي او و همراه او باش

e05225d937fe45999f5973878721f0db.jpg?w=5


گوشه اي از قتلگاه
يک چيز تاب از دل ذرات عالم مي برد
مادرانه اي سوزناک:
يا بني قتلوک قتلوک قتلوک


11168615-b.jpg?w=600&h=450

دلم گريستن ميخواهد و ...


تو هميشه ابتداي من بوده اي
سر آغازِ تمام ِشروع هايِ دوباره ام؛
من...خودم را...بغض هايم را...دردهايم را...دلتنگي هايم را..
تلخي ها و کابوس هايم را...و هر آنچه مرا از من دور کرده است...
به مدد دستهاي تو... کنار زده ام
و از نو آغاز کرده ام
.
دلم گريستن ميخواهد و ...
و تو را
که نگفته همه چيز را ميداني...
39623932255419062886.jpg?w=550&h=377

عباس


وقتي که اسم عباس 
در طواف حسين است
184cbb1138a778bcb55c862fe172a572.jpg

...



کسی که به منظور عیب جویی  و ریختن آبروی مومن
و این که او را از نظر مردم بیندازد 
سخنی را نقل کند
خداوند او را از ولایتش بیرون کرده
به سوی ولایت شیطان می فرستد
ولی شیطان هم او را نمی پذیرد.
الکافی؛ج2،ص358

سید شهیدان اهل قلم

1366729777531.jpg


امــشــب فــضــاي خــيــمــه پُــر از عــطــر سـيـب تــوست ...
زيــنــب اســيــر گــريــه؛ ز حــال عــجـيــب تــوست...
حــرفــي بــزن عــزيــز دل مــن کــه خــواهــرت... 
مــضـطـر تــرينِ نــالــه امــن يــجـيـب تــوسـت. . .
...



66261178900389861025.jpg?w=359&h=257

دست علمدار


ايدست علمدار، دست ما را بگير...
17ea124e1da00e7352cf2b3c0f08d8b1.jpg

تشنگي


تشنگي در کربلا
ميشود فهميد... 
.
.
.
آب هم تشنه ميشود...

02553448d5556ba537f44e8dff184bd0.jpg?w=4


حکمت بــاران در اين ايام ميداني که چيست؟
آب و جارو ميزنند بهر مُحَـــرَم کوچه را.........

مُ حَ رَ م ......

 نزديک مُ حَ رَ م...
حرف نمي آيد...
شعر نمي آيد...
فقط سکوت...
فقط اشک...
.
.
.
کوچه ي هيئت...عطر تربت...
حس زيارت...به زير پرچم...
.
.
خانه هم مثل دلمان آماده ميشود براي ماه ع ش ق....
%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B9.jpg?w=30ش

چايي تازه دم روضه زمين گيرم کرد…



چايي تازه دم روضه زمين گيرم کرد…


96362786660671652105.jpg

عابد بی حیا

روزی روزگاری، مرد عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا می کرد. آنقدر

مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر می کرد تا از طعام بهشتی،

برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند.

بعد از 70 سال عبادت، روزی خدا به فرشتگانش گفت: «امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش

کنیم.»

آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام

شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد.

آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست

به دنبال او راه افتاد و جلوی راه او را گرفت. مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و

بگذارد او براهش ادامه دهد. سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت. مرد قرص دوم نان را نیز جلوی

او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد

با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت: «ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی

به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟»

به اذن خدای عز و جلٌ، سگ به سخن آمد و گفت: «من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ خانه

این مرد هستم. شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم. شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش

ماندم. شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم. تو بی حیایی، تو که عمری

خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد. یک شب که غذایی

نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و

طلب نان کردی. مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد.

سالروز عشق...

http://www.sibtayn.com/swf/gallery/images/monasebat/zihajeh/ezdevaj/pic3/pic1.jpg

از آب می‏گویم

که مهر تو را با خود دارد

و از علی علیه‏ السلام

صاف و زلال و روشن

چونان خورشید

که ایزد مهرورزی است!

سکوت می‏کنم

تمام عمر

به احترام آن نور مقدس

که شما دو عزیز را به هم پیوند داد

سپر علی علیه‏ السلام را دوباره می‏خرم

و پیراهن عروسی‏ات را بازپس می‏گیرم

به ده قطره اشک

که از ته دل جاری شده باشد

هر دو را به آب خواهم سپرد

تا همگان بدانند

که تو و علی علیه‏ السلام

عشق را برای همه می‏خواستید

نه خودتان!

عاشق می‏شوم،

فقط با یک شاخه نبات ویک جلد کلام اللّه

به همین سادگی!

مثل تو

که بر سر سفره خالی علی علیه ‏السلام نشستی

اما می‏خواهم بگویم

که عشق ساده نیست!

باید تاوانش را پس داد

تاوان پس خواهم داد

هر چه باشد، باکی ندارم!

برای رسیدن به آن انحنای روشن دل،

راه تو را می‏پویم، ای ماه مهربانم!

یا فاطمه علیه االسلام بنت نبی صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله

خدا می داند

کی به پایان برسد درد؟ خُــدا مى داند! .


 مـــاه ساکـن شود و سـرد ، خُــدا مى داند!.


 در سکوتِ شبِ هر کوچۀ این شهـر ِخراب ...


گـُم شود نالــۀ شبــگرد ، خُــدا مى داند!.


مردم ِ شهـر همـه مُنتــظر یک نفرند ...


چه زمـانى رسـد این مَــرد؟ ، خُــدا مى داند!.


برگ ها طعمـۀ بى غیرتى ِ پاییـز َند ...


راز ِ ایـن مرثیـــه ی زرد خُــدا مى داند ! ..


..

عشق

عشق یعنی اشک توبه در قنوت / خواندنش با نام غفار الذنوب                                  

              عشق یعنی
 
چشمها هم در رکوع / شرمگین از نام ستارالعیوب                                 

                           عشق یعنی
سر سجود و دل سجود /  ذکر یارب یارب  ازعمق وجود