ناكثين و قاسطين و مارقين


علی در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد كرد و با آنان به پيكار برخاست : اصحاب جمل كه خود آنان را ناكثين ناميد و اصحاب صفين كه آنها را قاسطين خواند و اصحاب نهروان يعنی خوارج كه خود آنها را مارقين‏ می‏خواند
« فلما نهضت بالامر نكثت طائفة و مرقت اخری و قسط آخرون »

  ناكثين از لحاظ روحيه پول پرستان بودند ، صاحبان مطامع و طرفدار تبعيض‏ . سخنان مولایمان علی درباره عدل و مساوات بيشتر متوجه اين جمعيت است

اما روح قاسطين روح سياست و تقلب و نفاق بود . آنها می‏كوشيدند تا زمام حكومت را در دست گيرند و بنيان حكومت و زمامداری عدالت علی را درهم فرو ريزند .
دسته سوم كه مارقين هستند روحشان روح عصبيتهای ناروا و خشكه مقدسيها و جهالتهای خطرناك بود . علی نسبت به همه اينها دافعه‏ ای نيرومند و حالتی‏ آشتی ناپذير داشت
يكی از مظاهر جامعيت و انسان كامل بودن علی اينست كه در مقام اثبات‏ و عمل با فرقه‏ های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه‏ مبارزه كرده است . گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرستها و دنياپرستان متجمل می‏بينيم ، گاهی هم در صحنه مبارزه با سياست پيشه‏ های ده رو و صد رو ، گاهی با مقدس نماهای‏ جاهل و منحرف
بحث خود را معطوف می‏داريم به سه دسته فوق الذکر . هر چندقرن ها از این وقایع می گذرداما تاريخچه ‏ای آموزنده و عبرت انگيز دارند
زیرا افكارشان در اعمال ورفتار بسیاری ريشه دوانيده و در نتيجه در تمام طول اين‏ قرون با اينكه اشخاص و افرادشان و حتی نامشان از ميان رفته است‏ ولی روحشان در كالبد هایی جدید همواره وجود دارد ودر مقابلشان نیز روح وتفکر علی (ع) ویاوران علی آماده ئ جهادایستاده است